جای «پروفسور» کجاست؟
یکی از چیزهایی که در نگارش خبرهای علمی باید مورد توجه دبیران خبر و روزنامهنگاران علم قرار بگیرد، موضوع خطیر کاربرد [یا به کار نبردن] «عنوان»هایی مثل «دکتر» و «پروفسور» است. مثلاً تصور کنید در جایی از پژوهشگران ایرانی به صورت «فلانی، عضو هیئت علمی فلانجا» و «فلانی، دانشجوی فلانجا» نام برده شود، اما چند خط پایینتر، همه پژوهشگران خارجی (و ایرانیان فعال در دانشگاههای خارجی) را با عنوان «پروفسور فلانی» نامیده شوند. چنین عنوانهایی بیتردید با بیدقتی، تبعیض و از سر عادت به افراد اطلاق میشوند و نگاهی به رسم و رسوم خبرنویسی علمی در رسانههای علمی انگلیسیزبان، نشان میدهد که بهتر است کاربرد چنین عنوانهایی به کمینه برسد. اما چرا و چهگونه؟
در متنهای علمی، هرچه اعتبار متن بیشتر باشد، احتمال استفاده از عنوان آکادمیک کمتر میشود. نویسندهای که خود به خود با پژوهشها و دستاوردهایش باید شناخته شود، نیازی به عنوان و لقب ندارد. به یکی دو نسل پیشتر نگاه کنید و ببینید کسی «واتسون و کریک» (کاشفان ساختار مارپیچ DNA) را به اعتبار «دکتر واتسون» و «دکتر کریک» محترم میشمرد یا به اعتبار دستاوردی که به نام خود ثبتکردند. مرحوم اینشتین هم در هیچجا (به جز مقام و مقال فرزند «پروفسور حسابی») هرگز به عنوان «پروفسور اینشتین» شناخته نشد.
در کتابهای تخصصی و فنی و علمی خارجی هم اغلب از این عنوانها خبری نیست، چون کسی که در فضای آکادمیک ناشناس باشد، اصلاً جسارت و فرصتی برای نگارش کتاب نمییابد. این قبیل عنوانها بیشتر به درد کتابهای عامهفهم میخورد که برای سبد کالای مخاطب غیردانشگاهی آماده شدهاند و البته در این کتابها هم ناشر و نویسنده میکوشند به هزار و یک راه زیرپوستی (نه با قید گلدرشت عنوان «دکتر» و «پروفسور» پشت نام نویسنده روی جلد) به مخاطب بفهمانند که نویسنده کتاب «اینکاره» و «سابقهدار» بوده است.
در مقالههای پژوهشی و داوریشده (که در ایران طی اشتباهی چندلایه با عنوان مقاله ISI معرفی میشوند) نامها بدون عنوان و تنها با قید نشانی (که عموماً نشانی آکادمیک محل فعالیت نویسنده است) ذکر میشوند.
اما در نوشتههای ترویجی که برای مخاطب عام نوشتهشدهاند (مثلاً بخش news and views که ابتدای هر شماره nature میآید، یا مقالههای Scientific American) نام نویسندهها به همین شیوه (با قید نشانی آکادمیک) میآید و اشاره به نام افراد بدون قید عنوان آنها انجام میشود. در سایتهای خبری که «زرد»تر از نوشتههای ترویجی هستند و البته هرکدام پیدا و نهانی، «بدهبستانـ»ـی هم با چند مؤسسه پژوهشی و آکادمیک دارند و اخبار آنها را بیشتر نقل میکنند، نقل قول از افراد بدون عنوان، اما با قید دخالت یا عدم دخالت آنها در موضوع اصلی خبر و نیز ذکر نام مؤسسه متبوع ایشان میآید.
اما نقل اخبار و روایتهای علمی در ایران حکایت دیگری دارد که از هیچ کدام از شیوههای بالا پیروی نمیکند. آنطور که نقل کردم، خارجیها و خارجرفتهها، به خصوص آنها که به موفقیتی دستیافتهاند، بسیاری اوقات «پروفسور» تلقی میشوند و ایرانیها، اگر سروکارمان به ایشان افتادنی باشد، «دکتر» و شاید «پروفسور» نامیده میشوند، وگرنه «عضو هیئت علمی فلانجا» برایشان کافی است. همانطور که آن پروفسورگفتن و دکترخواندنها نزد گوینده و شنونده مسبب اعتبار شخص منقول است، آن قید بیعنوان نام برای ناشناسها نیز نزد همگان سبب تخفیف شمرده میشود.
در گفتار روزمره نیز خیلی اوقات افراد برخاسته از محیط آکادمیک توقعدارند نامشان با قید عنوانی به کار رود که قرار بوده فقط در محیط آکادمیک (آن هم در فضای رسمی) به کار رود. چنین رسم و توقعی تا حد زیادی به فرهنگ یک سده و خردهای ساله اخیر کشور بازمیگردد که همیشه خود را در معرض عقبماندگی نسبت به غرب دیده و کوچک و بزرگ ما کوشیدهاند به هر نحوی که میشود، یک قدم از هممیهنان خود پیشتر و بهروزتر نمایانده شوند؛ یکی با مهندسی، یکی با دکتری، عدهای هم با پروفسور نامیدن خود یا دیگران.
واقعیت این است که خیلی از این «عضو هیئتعلمی»های ایراننشین، به حق پروفسور (یعنی استاد) دانشگاه هستند و البته بسیاریشان هم دانشیار و استادیار هستند و همگی اینها دکتر هم هستند. عنوان این افراد گاهی با دقت و گاهی بیدقت نقل میشود که بستگی به حس و حال نقال دارد. خیلی از آنها هم که سخاوتمندانه در مطبوعات و رسانهها (و به ویژه صدا و سیما) پروفسور نامیده شدهاند، اصلاً موقعیت آکادمیک ندارند (مثلاً بازنشسته شدهاند) یا هنوز به مقام استادی نرسیدهاند.
در میان این خبرسازان، گاهی هم افرادی پیدا میشوند که هنوز دانشجو هستند، اما توانستهاند توجه خبرنویسها را به خود جلب کنند. در بازار تقسیم عنوانهای آکادمیک، حقوق این گروه را هم نباید فراموش کنیم که منطقاً باید پرانرژیتر و فعالتر از استادان خود باشند. مثال خوبش نویسنده اصلی مقالهای است که در شماره اخیر nature به آناتومی و همارزی قرنیه و شبکیه «چشم» داینوفلاژلههای تکیاختهای پرداخته است. در این مقاله نام آقای Gregory S. Gavelis که دانشجوی دکتری دانشگاه بریتیشکلمبیاست، به عنوان نویسنده اصلی و پیش از نام چند نفر «دکتر» و «پروفسور» دیگر ذکرشده است و البته در جایی که نشانی افراد در این مقاله ذکر شده، مشخص نشده که سمت ایشان در دانشگاه مذکور «پروفسور» است یا «دانشجو». همین موردهای طرفه که چندان نادر هم نیستند، به ما یادآوری میکند عنوانهای آکادمیک مخصوص کاربردهای دیگری هستند و بهتر است برای پرهیز از تبعیض، مرعوبکردن مصنوعی مخاطب و سوءاستفادههای احتمالی تا جایی که ضرورتی ندارد، از کاربرد چنین عنوانهایی پرهیز کنیم.
البته ضرورت چنین پیشنهادی وقتی مشخصتر میشود که ببینیم فرهنگ جامعه ما، حتی جامعه تحصیلکرده و علمآمخته و دانشگاهی ما، هنوز مدرکزده و عنوانپرست است. بیایید این تغییر را از خودمان شروع کنیم!
بازنشر از فیسبوک عرفان خسروی
منشتر شده در شماره ۱۳۳ مجله دانستنیها
ممنون از بازنشر این مطلب. واقعا معضل بزرگی شده…
ولی به نظرم در این متن بیش تر به این پرداخته شد که “جای پروفسور کجا نیست؟”. به نظر می رسه این مسئله نیاز به بررسی بیش تری داره.